سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رویا

 

 100 فیلمی که دوست داشتم دست کم 2 نفر را می شناختم که کمِ کم 50 تاشان را دیده باشند و اقلا 25 تاشان را دوست داشته باشند*:

1. هاراکیری (ماساکی کوبایاشی)

2. اتاق موسیقی (ساتیاجیت رای)

3. وضعیت بشری-مجموعه 3 فیلم (ماساکی کوبایاشی)

4. sword of doom (کیهاچی اکاموتو)

5. رز ارغوانی قاهره (وودی آلن)

6. in a lonely place (نیکلاس ری)

7. سانجورو (آکیرا کوروساوا)

8. یوجیمبو (آکیرا کوروساوا)

9. هملت (گریگوری کوزینتسف)

10. پدرخوانده-قسمت دوم (فرانسیس فورد کوپولا)

11. کودک وحشی (فرانسوا تروفو)

12. درون لوین دیویس (جوئل کوئن)

13. کلاه (ژان پیر ملویل)

14. تقاطع میلر (برادران کوئن)

15. کلمنتاین عزیز من (جان فورد)

16. روزی روزگاری در امریکا (سرجو لئونه)

17. باریا (جوزپه تورناتوره)

18.در حال و هوای عشق ( کار وای ونگ)

19. روابط جهنمی ( آلن مک،اندرو لو)

20. قهوه چینی (آل پاچینو)

21. hard boiled (جان وو)

22. Goyokin (هیدئو گوشا)

23. جاده (فدریکو فلینی)

24. bajrangi bhaijaan (کبیر خان)

25. شهر موشها (مرضیه برومند)

26. نفس عمیق (پرویز شهبازی)

27. اشکان، انگشتر متبرک و چند داستان دیگر (شهرام مکری)

28.دختر روی پل (پاتریس لوکنت)

29. Beauty and the beast (گری تروسدیل، کرک وایس)

30. ساعات ناامیدی (ویلیام وایلر)

31. خوب، بد، زشت (سرجو لئونه)

32. اعتراف به گناه (آلفرد هیچکاک)

33.دزدان دوچرخه (ویتوریو دسیکا)

34. ریش قرمز (آکیرا کوروساوا)

35. دیک تریسی (وارن بیتی)

36. درخشش (استنلی کوبریک)

37. چارلی و کارخانه شکلات سازی (تیم برتن)

38.وینچستر 73 (آنتونی مان)

39. maine pyar kiya ( سورج بارجاتیا)

40. habemus papam (نانی مورتی)

41. سامورایی (ژان پیر ملویل)

42. تشریفات ساده (جوزپه تورناتوره)

43. استاد بزرگ (کار وای ونگ)

44. صخره سرخ (جان وو)

45.یازده یار اوشن (استیون سودربرگ)

46. آواز در باران (جین کلی)

47. a bittersweet life (کیم جی وون)

48. carnage (رومن پولانسکی)

49. سرویس حمل و نقل کیکی (هایائو میازاکی)

50. خاکسترهای زمان (کار وای ونگ)

51. اتاق سبز (فرانسوا تروفو)

52. همسایه من توتورو (هایائو میازاکی)

53. happy together (کار وای ونگ)

54. هتل بزرگ بوداپست (وس اندرسن)

55. چه خوبه که برگشتی! (داریوش مهرجویی)

56. to Rome with love (وودی آلن)

57. صلیب آهنی (سام پکین پا)

58. هفت دلاور ( جان استرجس)

59. این گروه خشن (سام پکین پا)

60. دختری با گوشواره مروارید ( پیتر وبر)

61. the tale of Zatoichi  (کنجی میسومی)

62. کوایدان (ماساکی کوبایاشی)

63. در بروژ (مایکل مک دونا)

64. یک پلیس (ژان پیر ملویل)

65. مجموعه فیلم های کوتاه BMW(کار وای ونگ، جان وو، گای ریچی و دیگران)

66. مرسدس (مسعود کیمیایی)

67. پیانیست (رومن پولانسکی)

68. پدرخوانده (فرانسیس فورد کوپولا)

69. reservoir dogs (کوئنتین تارانتینو)

70. 36 (الیویه مارشال)

71. به پیانیست شلیک کنید (فرانسوا تروفو)

72. مارماهی (شوهی ایمامورا)

73. از نفس افتاده (ژان لوک گدار)

74. آپارتمان (بیلی وایلدر)

75. محله چینی ها (رومن پولانسکی)

76. نام من هیچکس (تنینو والری)

77.سوپ اردک (لئو مک کری)

78. رزنکرانتز و گیلدنسترن مرده اند (تام استوپارد)

79. پایین و بالا (آکیرا کوروساوا)

80. snatch (گای ریچی)

81. مظنونین همیشگی (برایان سینگر)

82. بیل را بکش-جلد دوم (کوئنتین تارانتینو)

83. قهرمان (ژانگ ییمو)

84. ساعت شلوغی (برت رتنر)

85. بانوی زیبای من (جرج کیوکر)

86. جانی استکینو (ربرتو بنینی)

87. lucky: no time for love (رادیکا رائو، وینی سپرو)

88.به خاطر یک مشت دلار (سرجو لئونه)

89. چهارشنبه سوری (اصغر فرهادی)

90. Author! Author! (آرتور هیلر)

91. ریفی فی (ژول داسن)

92. مترسک (جری شاتزبرگ)

93. هشت و نیم (فدریکو فلینی)

94. woman times seven (ویتوریو دسیکا)

95. در تعقیب روباه (ویتوریو دسیکا)

96. شاهین مالت(جان هیوستن)

97. روز برای شب (فرانسوا تروفو)

98. Dabangg (ابهیناو کشیاپ)

99. once a thief (رالف نلسون)

100. چهره دیگری (هیروشی تشیگاهارا)**

----------

* درست است که می خواهید و می توانید، اما لطفا از این امکانتان استفاده نکنید و این فهرست را همان طور که معرفی شده است بفهمید و ببینید و بشناسید، نه جور دیگر.

** شماره ها، اینجا فقط می شمارند؛ ترتیب نمی سازند.

 


» نظر

از جویندگان و یابندگان

1. تقریبا نیمی از Maine pyar kiya در روستایی فقیر می گذرد ، بینِ مشاغلِ خاک و روغن آلود و پر خطرِ کم درآمد. جایی هستیم که کودکان را هیچ نمی پوشانند چه برسد به آن لباس های پر زرق و برقِ ملکه ی ذهن شما!

2. Baaghi، ارتباط محکمی دارد با محله ای بدنام و فاحشه خانه ای نه از جنسِ Yoshiwara enjo و ظاهر اشرافیِ فریبایش یا از جنسِ روشنفکرانه ی "مگر زن چیست جز میلِ ترکیبیش؟".

3. Saajan اصلا Saajan شده است به خاطرِ فقر و فلجِ کودکِ پیش از تیتراژش در پس زمینه خاکیش.

4. قهرمان Love، پسربچه ی بزرگ شده ای است که پیش از قد کشیدن، خودسوزیِ مادر را دیده و قاتلِ پدر شده است.

5. Veergati جز رابطه تنگاتنگ با محله مرتبط با مورد شماره 2، شخصیتی محوری دارد از جویی برداشته شده؛ بی نصیب نه فقط از ثروتِ شمردنی که از نوعِ نشمردنی نیز. حتی آب مقدس گنگِ روا بر هر جانوری از او دریغ می شود مبادا لایقش نباشد!

6.Hum saath saath hain گرچه به مشکلی از مردمِ مالدار می پردازد (که هر اندازه میل به فراموشی و ندید گرفتنشان داشته باشیم، وجود دارند و از رسته آدمیان هستند، عینِ فقرای محبوب و مطلوب)، فراموش نمی کند که در سفرِ توریستی به روستای زادگاهِ رئیس خانواده، چشممان را جز طاووس و فیل و قصرِ راجا و صد رانیَش* به فقر هم باز کند؛ و حتی به آسیب رسان بودن یا نبودنِ ثروتِ ثروتمند بر فقرِ فقیر هم بیاندیشد.

7 و 8. Kick و Jai ho از اساس به فساد و فقر از هر نوعِ مادی و معنوی مربوطند، گرچه این را چندان در انتخاب لوکیشن هاشان انعکاس نداده اند.

9. Wanted ما را در کوچه های باریک و شلوغ و فقیری می دواند که کودکان در آن و بر عابرانش ادرار می کنند و طبیعی است.

10. در Ready، موردِ طبیعیِ شماره 9، فراتر از طبیعی و پسندیده است!

11. Tumko naa bhool payenge سفری است از فراموشیِ شیرین و خوش منظره ی روستایی به یادآوریِ شهریِ پر جنایت و فقیر و بی پدر و مادر!

12. در Bandhan باید بینِ تن ها، فقط یکی را برای پوشاندن انتخاب کرد که پوشش، خریدنی است.

13. Dabangg کاخی ندارد. در شهرِ کوچکِ بی حفاظی می گذرد که ثروت فقط از راه سرقت تامین شدنی است و پلیس هایش یا چاقند یا لاغر!

14.تمامِ Bajrangi bhaijaan در راه می گذرد و هیچ راهی از میانِ هیچ کاخی نمی گذرد.

15. Marigold  سفرِ غیر درجه یکی از هالیوود به بالیوود و بعد هندوستان است شاملِ دهکده های تاریکِ فیلم های مدعیِ هنر و سواحلِ شیکِ پرفروش و معابدِ ویران و راه های تنگ و رودهای پهن و تاکسی های فرسوده و ریکشاهای نوی توریستی و خانه های اشرافیِ راجاهای راجستان و تاج محل و پیرمردانِ لاغر و فرسوده ی فروشنده ی گل های عبادت ها!

این شماره ها را می شود تا "خیلی" ادامه داد و هنوز پایمان را از قلمرو بدنه اصلی و یکی از چندین سوپر ستاره آسمان بالیوود بیرون نگذاشته ایم. پس اگر شما در خیابان های بمبئی و دهلی دنبال لبخند آیشواریا رای می گردید و نه زنجیرهای رادهه موهانِ** Tere naam، شاید ناشی از انتخاب هایی باشد که به اندازه ی توانتان و بابت تامین سلیقه و نیازتان از زیر این گنبد کبود داشته اید و نه چشم های بسته ی توی آن دنیا!

رادهه موهان

_____

* راجا و رانی را می شود گفت شاه و ملکه

**از آنجا که گوش ها و چشمهاتان به اسامی دیگری عادت دارند زیر می نویسیم که این نام شخصیت محوریِ فیلمی است که نامش می آید و نه مثل "آیشواریا رای" (امروز یک "بچن" افزون دارد در تیتراژها) نامِ آدمی در جهانِ بیرون از فیلم ها. 

 

» نظر

پاسداران فارسی

کارمند رسمی دولت یا هر بخش خصوصی گردن ستبری باشید "حقوق" می گیرید. به طور غیر رسمی و پاره وقت در خدمتشان باشید "حق الزحمه" می گیرید. نویسنده باشید "حق التالیف" می گیرید و آموزگار که باشید "حق التدریس".در موسسات خوش بر و روی زنجیره ای شوخ طبع مثلا با تابلونوشته "keep calm and learn languages"، خدمت رسانی کنید "payment" می گیرید و اگر پزشک باشید، "حق ویزیت"؛ ولی اگر کارگر ساده ساختمانی یا نظافتی باشید "دستمزد" می گیرید. بعد می مانید که چرا نمی توانید فارسی را پاس بدارید؟… خب شغلتان را درست انتخاب نکرده اید!


» نظر

موسیقی

هیچوقت نصرت فاتح  علی خان را همراهتان به پیاده روی نبرید. من می برم. به خصوص اگر آدم حسابی هستید (عوامل متعددی می توانند صفت حسابی برای آدمی زاد تولید کنند. به کار بردنِ ترکیبهایی نظیرِ "به مثابه" یا "ساز و کار"  در انواع و اقسام یادداشت ها، داشتنِ شغلِ دارای ساعتِ کار معین و ترجیحا کارتِ حضور و غیاب ، مالکیت بر کفش مجلسی و صد البته داشتنِ هرگونه تماسِ فیزیکی و مجازی و احساسی و فکری با هرگونه آدمِ حسابی از مشهورترین و معمولترین این عوامل هستند). من نیستم. او از راه رفتن پرواز می سازد و خب آدم، خصوصا اگر حسابی باشد، بال که ندارد! دو تا دستِ کوچک برای حملِ سبکیِ تحمل ناپذیر هستی دارد و بس.

 

حاشیه: ترکیبِ سه کلمه ایِ آشنایتان بر زبانِ کوردلی غافل از محتوا جاری شده و صرفا بازیِ زبانی است. 


» نظر

گفتگو

می دونید چرا بعضی شبکه های اجتماعی به شما فقط امکانِ اعلامِ دوست داشتن (به زبان آدم های پیشرفته "like"*) میدن و نه دوست نداشتن؟ آفرین! چون در جامعه مدرن فقط میشه موافق بود، فقط میشه همرنگ بود. مخالفت چیز نفرت انگیزیه که به سنت آلوده است و با لباسِ فرم یا بی لباسی عمیقا در تضاده. پس شما یا دوست دارید و شمرده میشید یا دوست ندارید و خارج از آمار میمونید.

البته اگه اصرار داشته باشید احتمالا همون شبکه های اجتماعی به شما اجازه میدن نظر مخالفتون رو به صورت تشریحی اعلام کنید تا کاملا درک کنید که دوست نداشتن و مخالفت، کار وقت گیریه و ناسازگار با سرعتِ مدرنیته!

 

_____

* مثلا اگر شما ایتالیایی زبان باشید و به زبان خودتون وارد شبکه اجتماعی بشید، زیر پستها نوشته "mi piace" و نه "like" احتمالا واسه اینکه ایتالیاییها مردمان عقب مانده ای هستن و به خوبی ما ایرانی ها با پیشرفت ارتباط برقرار نکرده ن و ترجمه "like" و امثالش اونقدرا هم به نظرشون مسخره نمیاد.


» نظر

Finding Maradona

حالا که صادق هدایت و دکتر شریعتی و شوپنهاور و روسو و گاندی و رابیندرانات تاگور از مد رفته اند (بخوانید هر جمله پایینِ هر صفحه هر تقویم را همه شان متفق القول به یک شکل گفته اند)، بازار شکل دیگری به خود گرفته است: تقویم تبدیل شده به شبکه اجتماعی، جمله به دیالوگ و آدم حسابی تبدیل شده به کاراکتر نمایشی/داستانی: شازده کوچولو و روباهش منظومه ها با هم می گویند یا آل پاچینو (که دانستن و به کار بردنِ اسم نقشش هم وقت گیر است و هم فایده ای به حالِ خطیب و مخاطب ندارد) بر می دارد یک ماجرا را هم در پدرخوانده تعریف می کند، هم در صورت زخمی، هم بوی خوش زن و هم دیک تریسی و هم بعد از ظهر سگی و هم جک و جیل و هم ...؛ خاطره ای که عینا همان را کسی در دزد دوچرخه تعریف کرده، کسی در اتوبوسی به نام هوس ، کسی در سینما پارادیزو و کسی در راننده تاکسی و کسی در بن هور و کسی در رز ارغوانی قاهره! بی آن که به گوش هیچ کدام از تماشاگران این فیلم ها رسیده باشد! 

خب آدم که نمی تواند همه فیلم های عالم را ببیند و همه کتاب های عالم را بخواند و پای صحبتِ تمام نامداران عالم بنشیند. آن هم زیرِ این تق و توقِ انفجار اطلاعات! تازه این همه صدا هم از کنار گود بگویند "پاس بده به مارادونا"! آدم مگر می تواند رویشان را زمین بیاندازد آن هم به دلیلِ پیش پا افتاده ای مثلِ نبودنِ این همه ساله ی مارادونا در زمین بازی؟

آقای مارادونا که فرهیختگان خال کوبیِ روی بازویش را می شناسند و غیر فرهیختگان "دستِ خدا"یش را!

 

» نظر

دستان

آدم ها بر دو دسته اند: پایه و پیرو. دسته دوم تولید کننده دسته اولند.


» نظر
<      1   2   3