میرا
گاهی به آنی هال(وودی آلن) برای سه شنبه های تمرین نقد و نگاه
"آنی هال" مثال نقضی است برای هر آن کس که گمان میکند پر دیالوگ بودن فیلمنامه به تولید نمایشنامه ای رادیویی ختم خواهد شد تصویربرداری شده برابر پس زمینه هایی سرگرم کننده تر از استودیوی صدا. کافی است لحظاتی چشمهاتان را ببندید و فقط بشنوید. گفتگوهای "آنی هال" شما را به هیچ کجا نمی برند، حتی به درون قصه. شما به پس زمینه، لباسها، شمایل و حالات بازیگران دیالوگ دار و بی دیالوگ، اصلی و فرعی و حتی صرفا پر کننده صحنه احتیاج دارید تا به درکی از آن چه می گذرد برسید.حتی و به ویژه هرجا که شخصیت رو به شما(تماشاگر) می کند و فقط حرف می زند. وقتی که شخصیت چشمهاتان را جستجو می کند و می شود تماشاگرتان. در این زمان اگر چشمهای شما بسته باشد، رویتان را برگردانده باشید به سوی خروجی سالن سینما، صفحه تلفن همراهتان، کتری توی آشپزخانه یا باران پشت پنجره یا ... شخصیت نگاهتان را از دست می دهد، با صفحه شفاف بینتان حرف می زند، شما و فیلم باهم می میرید و کلمات معلق می مانند. چنین اتفاقی برای نمایش رادیویی نمی افتد، حتی اگر شنونده اش اتاق را ترک کند یا به خواب برود. نمایش رادیویی در جستجوی شنیده شدن نیست، حیات از خوانده شدن می گیرد؛ مخاطبش مجری اوست.
Annie Hall(Woody Allen)-1977
کلمات کلیدی : دهه 1970، وودی آلن
» نظر