سفارش تبلیغ
صبا ویژن

برادر

بجرنگی بهای جان" آشکارا پاسخی است به "پی کی". صداقت، تنوع مذاهب، رسانه(و خبرنگار) و مرز هند و پاکستان عناصر مشترک پایه ای هر دو فیلم هستند. نگاه "بجرنگی ..." انسان دوستانه تر است، برای تنوع عقاید احترام قائل است، بومی تر و ظریف تر است. نویسنده، صداقت را چون سلاح ناشناخته ای از سیارات دیگر به زمین وارد نکرده است،بلکه چون رفتار ناهنجار اجتماعی و غیر مدرن در یکی از اهالی نه چندان تحصیل کرده و نه چندان تیزهوشِ(ولی نه ابله و کندذهن و بیمار و دارای سایر نواقصی که عادت کرده ایم در انواع روایات معناگرا معرف نیکی بدانیم) سرزمین هفتاد و دو ملت و مومن به یکی از بسیار خدایان این سرزمین به نمایش گذاشته است. خدایی که برای ما بیگانگان کمتر شناخته شده است و به خاطر ظاهر نه چندان سرگرم کننده و نه چندان رمانتیکش حضور سینمایی چشمگیری نداشته پیش از این و تمسخر احترام معتقدینش به او یادگاری بسیاری از توریستهای از هندوستان گذشته است: هانومان(بجرنگ بالی)*. تفاوت ظاهری مذاهب را ابزاری نجات بخش و راه گشا دیده و یاری دهنده در تولید و شناخت هویت فردی. رسانه و خبرنگار را در هر سه وضعیت خنثی و ناتوان و متاثر، ابزار شستشوی مغزی، دروغ پراکن و موثر، منعکس کننده وقایع، از بین برنده مرزها، نزدیک کننده انسان ها و باز هم موثر نمایش داده است، بدون تغییر رسانه و خبرنگار. مرز سازنده دو تیم کریکت و سرگرمی ساز و شوق آفرین، دیواری است بین انسان ها، ابزاری است باز در خدمت هویت، عاملی است خطر ساز و کشنده و در عین حال نقطه ای برای پیوند. همه، با آن شورِ قوالی در درگاهی** که داستان را در مسیرِ گشوده شدنِ گره ها و سرازیریِ پایان قرار می دهد، ساخته و رامِ دست انسان می شوند (که بوده اند).

و بعد، یک پایان حماسی و احساسی، از همان هایی که می شود برای فیلمی با دست کم یک میلیارد مخاطبِ خاص انتظار داشت. اما "بجرنگی..." کلاس درس نیست که با اعلامِ پایان، با بسته شدنِ کتاب ها و دفترها تمام شود و توی کیف ها برود و بماند تا اگر تماشاگر، دانش آموزِ کوشایی بود یا اگر مبحث برایش پیچیده بود بعدا سر فرصت باز با دفترها و کتاب ها از کیف بیرون بیاید و مرور شود، یادداشت برداری شود، به نشانیِ این معلم و آن معلم و این مرجع تقلید و آن مولوی و ... برده شود. "بجرنگی ..." تمام نمی شود، در ذهن تماشاگر، فرهیخته، نادان، بی سواد، آموزگار،کودک، جوان، کهنسال،...باز آغاز می شود و او را به مرورِ بی وقفه (بی وقفه ای از پایان فیلم) فیلم، خود و جهان وا می دارد . "بجرنگی ..." در منطقه بی طرف بین مرز هند و پاکستان، در نقطه ای متعلق به جهان پایان می گیرد! 

"بجرنگی..." پیچیده و دشوار فهم نیست اما شناخت مختصری از اسطوره های کهن و نو (اگر وجود دارند) به آدم های بالا کمک می کند تا به عمق دریافت و ادراک آدم های پایین از این فیلم نزدیک شوند.

 

Bajrangi Bhaijaan(Kabir Khan)-2015

______

*هانومان در قالب میمون مجسم می شود.

*درگه یا درگاه چیزی است در مایه های خانقاه خودمان.


» نظر