سفارش تبلیغ
صبا ویژن

از جویندگان و یابندگان

1. تقریبا نیمی از Maine pyar kiya در روستایی فقیر می گذرد ، بینِ مشاغلِ خاک و روغن آلود و پر خطرِ کم درآمد. جایی هستیم که کودکان را هیچ نمی پوشانند چه برسد به آن لباس های پر زرق و برقِ ملکه ی ذهن شما!

2. Baaghi، ارتباط محکمی دارد با محله ای بدنام و فاحشه خانه ای نه از جنسِ Yoshiwara enjo و ظاهر اشرافیِ فریبایش یا از جنسِ روشنفکرانه ی "مگر زن چیست جز میلِ ترکیبیش؟".

3. Saajan اصلا Saajan شده است به خاطرِ فقر و فلجِ کودکِ پیش از تیتراژش در پس زمینه خاکیش.

4. قهرمان Love، پسربچه ی بزرگ شده ای است که پیش از قد کشیدن، خودسوزیِ مادر را دیده و قاتلِ پدر شده است.

5. Veergati جز رابطه تنگاتنگ با محله مرتبط با مورد شماره 2، شخصیتی محوری دارد از جویی برداشته شده؛ بی نصیب نه فقط از ثروتِ شمردنی که از نوعِ نشمردنی نیز. حتی آب مقدس گنگِ روا بر هر جانوری از او دریغ می شود مبادا لایقش نباشد!

6.Hum saath saath hain گرچه به مشکلی از مردمِ مالدار می پردازد (که هر اندازه میل به فراموشی و ندید گرفتنشان داشته باشیم، وجود دارند و از رسته آدمیان هستند، عینِ فقرای محبوب و مطلوب)، فراموش نمی کند که در سفرِ توریستی به روستای زادگاهِ رئیس خانواده، چشممان را جز طاووس و فیل و قصرِ راجا و صد رانیَش* به فقر هم باز کند؛ و حتی به آسیب رسان بودن یا نبودنِ ثروتِ ثروتمند بر فقرِ فقیر هم بیاندیشد.

7 و 8. Kick و Jai ho از اساس به فساد و فقر از هر نوعِ مادی و معنوی مربوطند، گرچه این را چندان در انتخاب لوکیشن هاشان انعکاس نداده اند.

9. Wanted ما را در کوچه های باریک و شلوغ و فقیری می دواند که کودکان در آن و بر عابرانش ادرار می کنند و طبیعی است.

10. در Ready، موردِ طبیعیِ شماره 9، فراتر از طبیعی و پسندیده است!

11. Tumko naa bhool payenge سفری است از فراموشیِ شیرین و خوش منظره ی روستایی به یادآوریِ شهریِ پر جنایت و فقیر و بی پدر و مادر!

12. در Bandhan باید بینِ تن ها، فقط یکی را برای پوشاندن انتخاب کرد که پوشش، خریدنی است.

13. Dabangg کاخی ندارد. در شهرِ کوچکِ بی حفاظی می گذرد که ثروت فقط از راه سرقت تامین شدنی است و پلیس هایش یا چاقند یا لاغر!

14.تمامِ Bajrangi bhaijaan در راه می گذرد و هیچ راهی از میانِ هیچ کاخی نمی گذرد.

15. Marigold  سفرِ غیر درجه یکی از هالیوود به بالیوود و بعد هندوستان است شاملِ دهکده های تاریکِ فیلم های مدعیِ هنر و سواحلِ شیکِ پرفروش و معابدِ ویران و راه های تنگ و رودهای پهن و تاکسی های فرسوده و ریکشاهای نوی توریستی و خانه های اشرافیِ راجاهای راجستان و تاج محل و پیرمردانِ لاغر و فرسوده ی فروشنده ی گل های عبادت ها!

این شماره ها را می شود تا "خیلی" ادامه داد و هنوز پایمان را از قلمرو بدنه اصلی و یکی از چندین سوپر ستاره آسمان بالیوود بیرون نگذاشته ایم. پس اگر شما در خیابان های بمبئی و دهلی دنبال لبخند آیشواریا رای می گردید و نه زنجیرهای رادهه موهانِ** Tere naam، شاید ناشی از انتخاب هایی باشد که به اندازه ی توانتان و بابت تامین سلیقه و نیازتان از زیر این گنبد کبود داشته اید و نه چشم های بسته ی توی آن دنیا!

رادهه موهان

_____

* راجا و رانی را می شود گفت شاه و ملکه

**از آنجا که گوش ها و چشمهاتان به اسامی دیگری عادت دارند زیر می نویسیم که این نام شخصیت محوریِ فیلمی است که نامش می آید و نه مثل "آیشواریا رای" (امروز یک "بچن" افزون دارد در تیتراژها) نامِ آدمی در جهانِ بیرون از فیلم ها. 

 

» نظر