وبلاگ :
يادداشت
يادداشت :
مضارع اخباري
نظرات :
0
خصوصي ،
4
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
هم چراغ
گفتم که نمي دونم خارجيش چي ميشه
در فارسي کلمه غنا کاربرد داشته از قديم، اينو گفتم
پاسخ
اوهوم
+
هم چراغ
نمي دونم ترجمه ي چيه... غنا و ادبيات غنايي از ديرباز استفاده مي شده در ايران... و بعيد مي دونم كلمه رو در ترجمه ي چيزي به كار برده باشن... چون مثلاً اشعار حافظ هم غنايي هستن و احتمالاً همون موقع ها هم از اين كلمه استفاده مي كردن.
پاسخ
آهان يعني اون نويسنده هاي خارجي که نظرياتشون رو نوشتي،خود کلمه «غنايي» رو به همين شکل استفاده کرده ن در نظرياتشون! /بله. علت دافعه هم همينه. هر چند احتمال زيادي وجود داره که اين دسته بندي و نام گذاري هم مدتها بعد از حافظ و دوستان انجام شده باشه./معمولا در ترجمه «lyric» و هم خانواده هاش از اين کلمه استفاده مي کنن توي نوشته هاي غير تخصصي.
+
هم چراغ
اين وجه فيلم از اين جهت جذابيت داره به نظر من كه به حوزه ي ادبيات نزديك مي شه، يعني شباهت مولفه هاي مشابه درشون بيشتر از وجه افتراقشونه، در اين فيلم، قصه به معناي ادبيش بيشتر به چشم مي خوره تا مثلاً حضور و ظهور چيزهاي ديگه...
ادبيات غنايي چيز جديدي نيست، اما شخصيت پردازي مهم ترين وجه افتراقش با داستان هاي غير غنايي است، در اين فيلم هم شخصيت و شخصيت پردازي بسيار پر رنگه، و البته كه چيز جديدي نيست اما تمركز روي شخصيت به مثابه ي مهمترين ابزار قصه گويي، بارزه و به نظر من دوست داشتني
پاسخ
بله. آدم معمولا تکرار دوست داشتنيهاش رو جستجو ميکنه همه جا و از يافتنشون لذت ميبره.دليل کم بودن تازگيها هم همين ريسک از دست دادن رضايت مخاطبه./ نزديکي فيلم به ادبيات از نظر من ضعفه.ولي خب فکر هم نميکنم شخصيت پردازي ويژگي صرفا ادبي و صرفت غنايي باشه. /راستي چقدر اين عنوان غنايي زشت و دافعه سازه(بر خلاف داستانهاي چخوف).ترجمه چيه؟
+
هم چراغ
من ماهي و گربه رو نديدم، اما اين فيلم برام جذابيت داشت... يكي از علت هاش اين بود كه بين اين فيلم و داستان هاي غنايي وجه تشابه بسياري پيدا كردم، مثلاً امكان اين برداشت كه كل ماجرا توهم توي ذهن شخصيت اصليه... و يا شكسته شدن مرزهاي خيال و واقعيت...
پاسخ
خب همين داستانهاي غنايي امروز اصلا چيز نويي نيستن و اين وجه فيلم تکرار مکرراته...