سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تاریک روشن

درباره زندگی دیگران(فلورین هنکل فون دنرسمارک) برای سه شنبه های تمرین نقد و نگاه

در عصرِ پیش از انفجار بلاگفا، از بررسی "با او حرف بزن"، یاد گرفتیم که عنصر تصادف برای پیش برد داستان عنصر بسیار مناسبی است و منطق در تماشاگر عنصری بسیار نابهنجار و نامناسب برای رو به رو شدن با داستان. با همین آموخته هامان باید به تماشای "زندگی دیگران" بنشینیم وگرنه بلاهتِ موجود در گردانندگانِ سازمانِ جاسوسیِ فیلم و حماقتِ حاکم بر روابط و سازمان دهی هاشان، کودکانه پذیرفتنِ هر دروغِ شِکَرینی و خلاصه اهدای عقل و سایر نیکی ها به آدم خوب ها و دریغشان از آدم بدها در کنارِ هم زمانی های تصادفی که نقشی قابل توجه در روند داستان بر عهده دارند ما را فقط می توانند بخندانند و به هیچ وجه اجازه نفوذ به شاعرانگی های زیرِ شعارهای آدم خوب ها علیه آدم بدها و بعد پیروزیِ کوبنده ی حقشان بر باطلی که می گویند مخوف است (و ما که باشیم که در حرف قهرمانان شک کنیم!) را نمی دهد. من چون موفق نشده ام منطق را دور بیاندازم و پیداست که شعورِ شاعرانه ندارم، خیال می کنم نویسنده اگر کمی شعور برای آدم بدها در نظر می گرفت و مثلا به جای فربه و دائم خورنده(در حالِ صرف خوردنی) آفریدنِ همراهِ جاسوسِ عاشق پیشه ی آب ندیده ی شنا بلد، موجودی با اندکی زیرکی و رفتارهای خطر ساز در آن اتاق قرار می داد و هیجان و تهدیدی برای عشقِ پاکِ افلاطونیِ نجات بخش هم ایجاد می کرد، تماشاگرانِ شاعر می توانستند ضمنِ ادراکاتِ والایشان قدری هم نا آرام باشند و فضایی واقعی تر حس کنند: مثلا خفقانی که می توانست نفس را از این آخرین قطره ی امید هم بگیرد و  مانع تابیدنِ خورشید بر روزِ تغییرِ لباس ها بشود؛ ضمن اینکه تماشاگرانِ جدول حل کن و دوز باز هم حواسشان را به فیلم می دادند و دنیایش را باور می کردند و شاید نوری هم بر دلِ سیاهِ آنان می تابید.

the lives of others/ Das Leben der Anderen ( Florian Henckel von Donnersmarck)-2006

 

» نظر